- در وان
- آنکه دم در خانه بزرگان نگهبانی دهد نگهبان در حاجب قاپوچی، حارس نگهبان. یا دربان فلک آفتاب، ماه
معنی در وان - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
اندروای دروای
دربان، آنکه جلو در سرا و کاخ نگهبانی کند، نگهبان در
براق، نورانی
خارج شدن
معرب ارغوان، آتشگون
درختی از تیره پروانه واران و سر دسته ارغوانیها که در ارتفاعات پایین (بین 180 تا 900 متر) میروید و برای زینت نیز کاشته میشود اکوان. ارغوانی منسوب به ارغوان برنگ ارغوان سرخ مایل به بنفش رنگی سرخ که به بنفشی زند سرخی که به سیاهی زند قرمز تیره آتشگون فرفیری، گل سرخ
مانند پدر همچون پدر: (پدر وارش از مادر اندر پذیر وزین گاو نغزش بپرور بشیر) (فردوسی)
داخل شدن، درون آمدن، در رفتن، داخل گشتن
دیواری که در پیش در قلعه و محوطه خانه کشند، پرده ای که در پیش در خانه آویزند، درگاه
در حال فورا فی لافور. رشته و ریسمان تافته که در سوزن کشند
کوفتن کوبه در دق الباب کردن
دادن عطا کردن
در بار پادشاهی سرای سلطنتی، دار الحکومه استانداری، جایی که آدمی در آن سکنی کند منزل، دولت دربخانه
دردم، درحال، فوراً
فورا فی الحال هماندم
پینه وپیوندی که بر جامه دوزند تکه ای که بر پارگی پارچه دوزند
درباره به راستای اینک با عنان تونهادم این مکرمت را که به راستای من کردی درباره در موضوع راجع به توضیح لازم الاضافه است
در اول اولا مقابل در آخر
سخت صعب
سوراخی که در بام خانه کنند و نردبان بر آن گذاشته بالا روند و به زیر آیند
در حقیقت، فی الواقع
مابین و وسط، خلال
چهار چوب در سرای و خانه، چهار جانب در خانه
صور و اشکال فلکی
پارسی تازی گشته دریگان دریگان سه بهر سه بخش آسایی است (آسا قانون) در ستاره شناسی که در آن چهره ها و پیکرهای آسمانی را به سه گروه بخش می کنند قانونی است در هیئت که در آن صور و اشکال فلکی را بسه طبقه تقسیم کنند، سه یک برجها نزد هندوان
زوزندان
تابان، روشن، براق
شاگرد یادگیر
محصل شاگرد
خواهش، در خواست
تابان، روشنی دهنده، لرزان و تابان، فروزان، ساطع
ماموری که بالای دیدگاه ایستد و هر چه از دور بیند بمافوق خبر دهد، نگاهبانان قراول